عوامل موثر در میزان شهد و عسل جمعیت‌ها

به زیر کشت بردن مقدار زیادی از زمین ها در قرن حاضر که قبلا رویشان گیاهان وحشی هرز ولی شهد‌دار می‌رویند زنبور عسل را به تدریج به سمت تنگنا برده و هنوز هم می‌برد.
بنابراین برای این که زنبورها قادر به ادامه حیات و به ویژه بهره دهی باشند بهتر است به کاشت آن عده از گیاهان کشاورزی که تولید شهد و گرده گل می‌نمایند توجه بیشتری گردد و اگر این کار ممکن نبود باید به فکر مهاجرت کندوها افتاد و آنها را از نقطه‌ای که زنبورها بهره برداری از گل‌های آنجا را به اتمام رسانیده و گل‌ها و شکوفه هایش پژمرده شده و ریزش را شروع کرده‌اند به نقطه ای دیگر که شکوفه‌ها و گل‌های آن منطقه تازه باز شده و یا در حال باز شدند مهاجرت داد تا زنبورها بتوانند بار آوری زیادتری در اختیار داشته و سالیانه محصول عسل بیشتری بدهند.

برای جلب و جذب زنبور عسل به سمت یک نوع گل و امکان بهره برداری از آن تنها مقدار شهدش مهم نیست بلکه یک عده از عوامل دیگر نیز موثرند که مهم‌ترین آنها عبارتند از :
•    ساختمان بدن زنبور عسل و طول خرطوم
•    ساختمان فیزیولوژی گیاه
•    درصد قند موجود در شهد
•    عوامل محیطی که در تولید شهد اثر می‌گذارند
بنابراین هنگام قضاوت درباره عسل‌دهی یک گیاه باید همه این عوامل را در نظر گرفت. زمان و مقدار شهد، بوی گل و تناسب قندهای موجود در شهد نیز نقش مهمی در جذب زنبور عسل بازی می‌کنند. همه گیاهانی که شهدشان در عمق لوله ای شکل گل ها ترشح می‌گردند و طول لوله از خرطوم زنبور عسل طویل تر است برای زنبور عسل غیر قابل استفاده بوده و با وجود ترشح شهد زیاد زنبور توجه ای به آنها ندارد. ترکیبات شیمیایی شهد و همچنین علاقه خصوصی زنبور به یک گیاه معین و یا بی‌علاقگی وی به گیاه دیگر نیز در جذبش موثر است.
به طور مثال می‌توانیم درخت نم دار را نام ببریم که یکی از گیاهانی است که گل هایش به مقدار زیاد شهد و گرده گل می‌دهند ولی زنبور بندرت از آن استفاده می‌کند.
زنبور عسل تنها زمانی در کندو به رقص می‌پردازد که مقدار درصد قند شهد جمع آوری شده از حد معینی بالاتر باشد.
در بهار که گل‌ها در طبیعت فراوانند شهدشان باید درصد قند زیادتری داشته باشد تا بتواند زنبورها را به خود جلب نماید حال آن که در تابستان و پائیز که در طبیعت تنها معدودی از گیاهان گل می‌دهند زنبورها روی گل هائی که درصد قند شهدشان کمترند نیز پرواز نموده آن را جمع می کنند.
زنبورهای جوان به شهدهای با درصد پایین تر از قند جلب می‌شوند تا زنبورهای مسن و نیز زنبورهای گرسنه به شهدهای با غلظت کم تر علاقه زیادتری نشان می دهند تا زنبورهای سیر.
ساعات پرواز زنبور عسل بر روی گلها را گیاه خودش تعیین می‌کند نه زنبور و آن همان لحظه‌ای از روز است که گل ها حداکثر ترشح شهد را دارند، تازه این جا هم مقدار شهد در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد و مهم‌تر از همه غلظت آن می‌باشد و این بدان معنا است که زنبورها تنها ساعاتی از روز را به سمت گیاهی معین حرکت می‌کنند که گل های آن غلیظ‌ترین و شیرین‌ترین شهد را به بیشترین مقدار ممکنه ترشح می‌نمایند.
مقدار درصد قند موجود شهدی که در ۲۴ ساعت به وسیله گل ها ترشح می‌گردند در ساعات مختلف تفاوت هایی نشان می‌دهند. به طوری که در بعضی از ساعات روز این درصد بیشتر و در برخی از ساعات کم‌تر است.
زنبورها این لحظات و ساعات برای هر گیاه را به خوبی می‌شناسند و درست در همان ساعات به سمت آنها پرواز می‌کنند. حال آن که در ساعات قبل و بعد از آن علاقه چندانی به همان گیاه از خود نشان نمی‌دهند.
بعضی از گیاهان دو بار در روز شیرین‌ترین شهدشان را ترشح می‌نمایند. زنبورها هم دو بار در روز بیشترین پروازشان را روی این گیاهان و گل‌هایشان انجام می‌دهند.
منابع عسلی از نظر زنبورها تنها هنگامی قابل بهره برداریند که تعداد گل‌هایشان از میلیونها تجاوز کرده و حتی به صدها میلیون برسند.
وجود مثلا ده عدد درخت پر گلی مثل گیلاس یا حدود چند میلیون گل در باغ گو اینکه زنبورها را به خود جلب نموده و آنها با کمال جدیت و حتی حرص و ولع رویشان کار می‌کنند و شهد و گرده‌اش را جمع می‌نمایند ولی این تعداد گل برای حتی یک کندو و در مدت کوتاه مثلا یک هفته ناچیز است.
تعداد درخت‌های گیلاس باید از ۵۰ عدد بیشتر باشد تا یک جمعیت نسبتا قوی را تا یک هفته راضی و فعال نگه دارد این تعداد در سایر درخت‌ها که کم تر گل می‌دهند مثل سیب و گلابی و… برای هر کندو باید خیلی بیشتر باشد.
پس از آن که گل درخت گیلاس تمام شد باید گل‌های دیگری در همان نزدیکی و با همان نسبت وجود داشته باشند تا جمعیت بتواند به فعالیت طبیعی خود ادامه بدهد.
نبودن یا کم شدن گل زنبورها را از فعالیت باز می‌دارد این کمبود حتی در رشد داخلی جمعیت اثر گذاشته و تعادلشان را به هم می‌زند، زیرا تعداد تخم‌هایی که ملکه در روز می‌گذارد با مقدار شهد و بخصوص گرده‌ای که به وسیله زنبورهای کارگر به داخل کندو حمل می گردد رابطه مستقیم دارد و با کم شدن آنها ملکه نیز از تعداد تخم‌های در ۲۴ ساعت می‌گذارد کاسته و در صورت لزوم حتی تمام تخم گذاریش را متوقف می‌کنند.
نتیجه چنین پیشامدی ضعیف‌تر شدن جمعیت و ندادن محصول در آخر سال و ناراضی شدن زنبوردار است. دلیل مهاجرت دادن کندوها از محلی به محل دیگر هم روی همین اصل متکی است، چون در ایران مناطقی که به تعداد و مقدار خیلی زیاد گل داشته و مدت گل دادنشان نیز طویل باشند نادرند بنابراین ناچارا باید کندوها را مرتب به نقاط پر گل انتقال دهند تا زنبورها مدت زیادی برای فعالیت و جمع‌آوری عسل در اختیار داشته باشند و بتوانند محصول بیشتری جمع کنند.
شناختن این نقاط مخصوصا گیاهان و درختانی که در آن جا گل می‌دهند وظیفه اولیه زنبور داری است که می‌خواهد در کارش موفق باشد. بدون شناختن این مناطق و گل های آن و انجام یک برنامه ریزی صحیح مهاجرت سالیانه زنبور داری به طرز اقتصادی و پر منفعت اگر غیر ممکن نباشد لااقل بسیار مشکل است.

 

    

منبع : زنبورعسل و پرورش آن (شهرستانی، نعمت الله)